loading...

پارتی پاتوق

آیا تعلیم «سحر» اشکال دارد؟ اختراع هر علمی و صنعتی برای خیر بود و مردم فاسد، آن را در شر به کار بردند و هاروت و ماروت نیز سحر را برای کار خیر تعلیم می‌کردند اما گروهی آن را برا

معرفی بهترین سایت هاست رایگان ایران

استفاده كنندگان از اين هاست ملزم به رعايت قوانين كپي رايت و قوانين جمهوري اسلامي ايران هستند

براي استفاده از لينك زير ثبت نام كنين

اول قوانين و مقررات رو بخونين بعد برين صفحه اول و ثبت نام كنين


http://hostraygan.com/l

آخرین ارسال های انجمن
کافی نت سهندیه تبریز بازدید : 1273 یکشنبه 23 تیر 1392 نظرات (0)
اختراع هر علمی و صنعتی برای خیر بود و مردم فاسد، آن را در شر به کار بردند و هاروت و ماروت نیز سحر را برای کار خیر تعلیم می‌کردند اما گروهی آن را برای ضرر و فساد به کار بردند.

 همواره پرسش‌های بسیاری درخصوص آیات مختلف قرآن کریم در ذهن افراد بسیاری نقش می‌بندد که پاسخ‌های مناسبی باید برای آنها داده شود. از این پس قرار است برای بالا بردن سطح آگاهی و معرفت دینی و قرآنی مخاطبان ارجمند، پرسش‌هایی را از آیات مختلف، طرح و پاسخ آنها را از محضر علامه شعرانی ذکر کنیم البته ترتیب سؤالات براساس سوره‌های قرآن کریم خواهد بود.

*** سوره مبارکه «بقره»

 

«وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّیَاطِینُ عَلَى مُلْکِ سُلَیْمَانَ»

یهودیان از چه چیزی در ملک سلیمان پیروی می‌کردند؟

جواب: در آن عهد، مصر و بابل به درجه عالی از علم و صنعت رسیده بودند و چون دولت سلیمان(ع) قوت گرفت هنرمندان به کشور او شتافتند چنان که در دوران قدرت اسلام، دانشمندان ملل مختلف به بغداد هجوم آوردند و یکی از علوم بابلیان «سِحر» بود که در ملک سلیمان بدون اجازه او رایج شد و یهودیان از آنها فرا می‌گرفتند و تا امروز در میان آنها باقی است و اما هاروت و ماروت نیز سحر را رواج دادند، ولی قصد شری نداشتند، مثل بسیاری از علوم دیگر که برای خیر اختراع شده و برخی آنها را برای شر و فساد به کار می‌برند.

«وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ»

آیا تعلیم سِحر مجاز است؟ و هاروت و ماروت به چه انگیزه‌ای به مردم سِحر می‌آموختند؟

جواب: اختراع هر علمی و صنعتی برای خیر بود و مردم فاسد، آن را در شر به کار بردند، مثل علم طب که برای بیمار علاج است. اما افراد شرور داروهای سمی را فرا گرفته، خود و دیگری را می‌کشند. هاروت و ماروت نیز سحر را برای کار خیر تعلیم می‌کردند و گروهی برای ضرر و فساد به کار بردند و حرمت سحر به خاطر ضرر رساندن به دیگران است و اگر ضرری به بدن و عقل مسحور نداشته باشد، نه حرام است و نه محدود.

«یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ»

حقیقت سِحر چیست؟ آیا با معجزه تفاوت دارد؟

جواب: سحر تأثیر در نفوس است از قبیل چشم زخم و این معجزه نیست، نظیر غیب‌گویی از راه استخار و تأویل خواب که غیب‌گویی انبیاء(ع) را زیر سؤال نمی‌برد و تأثیر نفوس قوی را نمی‌توان انکار کرد و آیینه بینی و تسخیر جن و زشت نمودن شوهر در چشم زن و بالعکس از تاثیر نفوس است.

«مَا نَنسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا»

 

آیا آیاتی از قرآن نسخ شده است؟

جواب: یکی از علمای مشهور زمان ما در مقدمه تفسیر خود موسوم به «البیان» نسخ تلاوت را شدیداً انکار کرده و آن را به معنای تحریف شمرده است. ولی سخن وی صحیح نیست، زیرا که تحریف یک کتاب آن است که دیگران در آن تصرف کنند نه اینکه خود مؤلف بعضی از عبارات را حذف و تبدیل کند. و بهتر آن بود که می‌گفت: نسخ تلاوت آیه‌ای به خبر صحیح، ثابت نشده است.

«أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَىَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»

آیا قادر بودن خداوند بر انجام یک کار، شامل کارهای انجام شده می‌شود و یا فقط مخصوص کار انجام نشده است؟

جواب: برخی گفته‌اند: شیء در این آیه به معنای کار انجام نشده است و شامل کار انجام شده نمی‌شود، چرا که اگر چیزی موجود شود از تحت حیطه قدرت خارج شده است. ولی این سخن نزد حکمای الهی صحیح نیست، چرا که ممکن در بقاء و استمرار وجود هم نیازمند به واجب است که او را نگاه دارد.

«یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُواْ نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ...»

سرّ تکرار این آیه چیست؟

جواب: یادآوری نعمت و تهدید به قیامت؛ هردو لطف است و تکرار لطف شایسته است، چون مکلف را به طاعت نزدیک و از معصیت دور می‌کند.

«لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»

آیا ممکن است که امامت به ظالمانی که توبه کرده‌اند، برسد؟

جواب: ظالم اگر توبه کند از شمول آیه خارج نمی‌شود، چرا که لفظ ظالم پس از توبه نیز به اعتبار آن زمان که ظالم بوده شامل او می‌شود، دوم اینکه در اطلاق حقیقی اسم مشتق، بقای مشتق منه شرط نیست، چنانکه در اصول فقه مطرح است وگرنه اطلاق مؤمن بر انسان مؤمنی که در حال خواب است باید مجاز و او حقیقتاً مسلوب الایمان باشد، و این خلاف اهل اسلام است. برخی از متأخران مثل صاحب قوانین و کفایه می‌گویند: همانطور که مؤمن را اگر کافر شود، مؤمن نمی‌گویند، پس ظالم را نیز که توبه کرده نباید ظالم نامید.

جواب آنان این است که مؤمن مرتد را به دلیل آنکه روزی ایمان داشته، می‌توان مؤمن گفت.

«وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ»

کتاب و حکمت به چه معنی است؟

جواب: وحی از طرف خداست و باید تعبّداً مطالب آن را پذیرفت و حکمت آن است که عقل به آن راه دارد. به عبارت دیگر، حکمت چیزی است که عقل دلیل آن را بداند و تصدیق کند و کتاب اهم از آن است که تعبدی باشد و عقل جهت آن را بداند و یا نداند و به عبارت دیگر کتاب و حکمت همان منقول و معقول اصطلاحی است.

«لِّتَکُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ»

طبق یک روایت حضرت امیر(ع) فرمود: منظور از «شهداء علی‌الناس» ما هستیم. آیا این خلاف قاعده بلاغت نیست که تعداد اندکی مصداق این آیه باشند؟

جواب: خیر، چرا که فراوان اتفاق می‌افتد که قومی را مدح و ستایش کنند به اعتبار جماعتی از آنان، مثلاً می‌گویند: عرب امتی فصیحند و یا یونانیان مردمی حکیم و عالم بودند، یعنی جماعتی از ایشان چنین بودند.

«وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبیلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاء»

چگونه شهداء زنده هستند و فرق آنها با دیگر اموات چیست؟

جواب: در تفسیر بیضاوی آمده است که: به این دلیل شهداء را زنده نامیده‌اند که به خداوند تعالی نزدیک‌ترند و بهجت و کرامت آنها بیشتر است. پس از این جهت که همه زنده اند، فرقی بین شهید و غیر شهید نیست.

«کُلُواْ مِمَّا فِی الأَرْضِ حَلاَلًا طَیِّبًا»

طیب در این آیه به چه معناست و با حلال چه فرقی دارد؟

جواب: طیّب آن است که میل طبیعی آن را خوش دارد، نه مثل گل و خاک و زغال که بعضی دوست دارند و مقصود از حلال آن است که در شرع مجاز باشد. پس هرچه که مطبوع و مشروع باشد حلال طیب است.

«إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَالْدَّمَ وَلَحْمَ الْخَنزِیرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَیْرِ اللّهِ»

«انما» مفید حصر است پس چگونه محرمّات را در این چند چیز حصر فرموده است در حالی که محرمات فراوان دیگری نیز وجود دارد؟

جواب: حصر در اینجا اضافی است، یعنی مستمع گمان می‌کند که در میان حیوانات، سائبه و وصیله وحام که عرب بر خود حرام کرده بودند، حرام است، خداوند فرمود: از میان ذبایح و نیز مأکولات، همین‌ها که ذکر فرموده حرام است نه شتر سائبه و نظایر آن و در علم معانی می‌گویند: شاید کسی می‌پندارد که زید هم شاعر است و هم کاتب. اما تو می‌گویی: زید شاعر است و بس، یعنی کاتب نیست، نه اینکه فقیه یا طبیب نیست.

ضیافت حضرت حق پشت خاکریز/2

 

پیرمردی در تدارکات دسته قبل از افطار با چوب و هیزم آتش می‌افروخت و پس از جوشیدن آب، چایی دم می‌کرد.
آفتاب سوزان بر خط پدافندی در منطقه شلمچه می‌تابید و منتظر آمدن دو تا از بچه‌ها برای تحویل گرفتن پست نگهبانی بودیم؛ اما دیر کردند؛ وقتی برای جویا شدن احوال آنها به سنگر نگهبانی رفتیم، با پیکرهای بی جانی روبرو شدیم که بر اثر موج خمپاره 60 با زبان روزه به شهادت رسیده‌اند.
ماه مبارک رمضان فرصتی برای رسیدن به قله عبودیت و بندگی است؛ جبهه‌ها در هشت سال دفاع مقدس از این فیوضات مستثنی نبود؛ چه رزمندگان در حالی که روزه‌دار بودند با لب‌هایی تشنه و غرق در خون به ملاقات خدا رفتند.
اسماعیل زمانی که از دوران نوجوانی با برادر شهیدش «مهرداد زمانی» در جبهه حضور پیدا کرده، امروز از روزهای ماه رمضان در جبهه‌ها و 4 تن از همسنگرانش که با خمپاره 60 افطار کردند، روایت می‌کند. 
در دوران دفاع مقدس رزمندگان سعی می‌کردند از فیوضات ماه بیشترین بهره را ببرند؛ در برخی جبهه‌ها به دلایل مختلف که نیروها تا 10 روز در جایی مستقر نبودند و بنا به استراتژی جنگ و دستور فرماندهان، گاهی امکان روزه گرفتن برای رزمندگان فراهم نمی‌شد که آنها حسرت این موضوع می‌خوردند، اما چون وظیفه حفظ اسلام بود، تابع شرایط بودند.
بعد از عملیات «کربلای 5» و «والفجر 8» از منطقه شلمچه تا خط کوشک، خط پدافندی بود؛ در سال 1366 و مصادف با 25 شعبان در آن منطقه مستقر بودیم؛ منطقه‌ای با دمای بالای 50 درجه و رطوبت بسیار بالا.
اکثر رزمندگان روزه بودند؛ روزه گرفتن در دوران دفاع مقدس با روزه گرفتن امروزی و وجود تجهیزات سرمایشی خیلی متفاوت بود. بچه‌ها برای خنک شدن در سنگر نگهبانی که درون زمین حفر شده بود، نی روییده در آب را می‌بریدند و به دریچه‌های دیده‌بانی روی دیواره‌ سنگر نصب می‌کردند و برای خنک شدن بادی که داخل سنگر می‌وزید، کمی آب روی نی‌ها می‌پاشیدند.
برای سحری ساعت 3 و نیم بامداد تویوتا با یک دیگ غذا وارد منطقه می‌شد؛ تدارکات سعی می‌کرد در انتقال ظرف‌ها صدایی بلند نشود که رزمنده‌هایی که خواب بودند، بیدار شوند؛ اوج ایثار و از خودگذشتگی یادگار جبهه‌ها بود؛ برخی رزمنده‌ها به سرعت سحری می‌خوردند تا پست خالی نماند و دوستان دیگر بتوانند سحری بخورند.
پیرمردی در تدارکات دسته قبل از افطار با چوب و هیزم آتش می‌افروخت و پس از جوشیدن آب، چایی دم می‌کرد. موقع افطار که می‌رسید، بچه‌ها را دور سفره جمع می‌کرد و می‌گفت «بیایید چای ذغالی بخورید، بعد از چند ساعت‌ تشنگی می‌چسبد». سفره‌ای بی‌ریا و ساده با نان و پنیر و خرما در کنار دوستانی که فکر می‌کردیم همیشه پیش ما خواهند ماند، حال و هوای دیگری داشت.
همان روزها به همراه یکی از دوستان در پست نگهبانی بودیم؛ قرار بود بعد از ما شهید «پرویز غدیری» و شهید «عبدالرضا خیرالدین» جایگزین شوند؛ ساعت 12 بود و در فاصله 60 متری با عراق مستقر بودیم؛ هوا بسیار گرم بود و منتظر آمدن دوستان و جایگزینی برای پست نگهانی بودیم. مدتی گذشت اما آنها نیامدند.
برای جویا شدن علت، به محل استراحت آنها رفتیم؛ به محض کنار زدن پتوی نصب شده به در سنگر، دیدم دوستان دراز کشیده‌اند اما صدایی از آنها نمی‌آید؛ متوجه شدم خمپاره 60 از داخل دریچه وارد سنگر شده بود و شهیدان «پرویز غدیری»، «عبدالرضا خیرالدین»، «سیدمحسن موسوی» و یکی دیگر از شهدا که اسمش در خاطرم نیست، بر اثر موج گرفتگی به شهادت رسیده بودند.
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
پارتی پاتوق محل مطالب آموزشی علمی تفریحی و معرفی فیلم و سریال
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پیوندهای روزانه
    تبلیغ یکساله
    هاست رایگان
    کافی نت سهندیه تبریز


     

    آمار سایت
  • کل مطالب : 1127
  • کل نظرات : 489
  • افراد آنلاین : 14
  • تعداد اعضا : 995
  • آی پی امروز : 187
  • آی پی دیروز : 326
  • بازدید امروز : 1,544
  • باردید دیروز : 6,486
  • گوگل امروز : 7
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 1,544
  • بازدید ماه : 72,390
  • بازدید سال : 403,846
  • بازدید کلی : 9,184,860
  • کدهای اختصاصی
    یکسال تبلیغ 30تومن

    سفارش دهید

    بهترین سایت هاست رایگان


    دانلود آهنگ های جدید - دانلود آهنگ های جدید