



استفاده كنندگان از اين هاست ملزم به رعايت قوانين كپي رايت و قوانين جمهوري اسلامي ايران هستند
براي استفاده از لينك زير ثبت نام كنين
اول قوانين و مقررات رو بخونين بعد برين صفحه اول و ثبت نام كنين
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 849 | alik89 |
![]() |
1 | 1361 | alik89 |
![]() |
0 | 1694 | amirmail |
![]() |
0 | 1294 | amirmail |
![]() |
0 | 1350 | amirmail |
ایران خودرو |
|||
نام خودرو | قیمت بازار ( تومان ) | قیمت کارخانه ( تومان ) | |
---|---|---|---|
وانت باردو . یورو 4 | 13,000,000 | 12,781,000 | |
وانت باردو . یورو 4 . دوگانه سوز | 16,200,000 | 14,720,000 | |
سمند SE یورو 4 | 26,100,000 | --- | |
سمند LX یورو 4 | 28,400,000 | 26,632,000 | |
سمند LX دوگانه سوز | --- | --- | |
سمند EF7 یورو 4 | 29,400,000 | 29,513,000 | |
سمند EF7 دوگانه سوز یورو 4 | 32,300,000 | 31,771,000 | |
سمند سورن ELX | 35,100,000 | 30,467,000 | |
سمند سورن ELX با موتور EF7 | 35,900,000 | 33,126,000 | |
پژو GLX 405 یورو 4 | 28,100,000 | 25,800,000 | |
پژو GLX 405 یورو 4 . 2 ایربگ . داشبورد جدید | 30,800,000 | 27,695,000 | |
پژو GLX 405 دوگانه سوز . یورو 4 | 31,700,000 | --- | |
پژو GLX 405 دوگانه سوز . یورو 4 . دو ایربگ | 34,100,000 | 30,117,000 | |
پژو SLX 405 یورو 4 | 31,100,000 | 26,000,000 | |
پژو SLX 405 یورو 4 . 2 ایربگ . داشبورد جدید | 33,300,000 | 30,301,000 | |
پژو پارس سال یورو 4 | 34,800,000 | 30,661,000 | |
پژو پارس سال یورو 4 . 2 ایربگ . داشبورد جدید | 38,300,000 | 34,880,000 | |
پژو پارس . یورو 4 . دوگانه سوز | 37,900,000 | --- | |
پژو پارس . یورو 4 . دوگانه سوز . داشبورد جدید | 41,800,000 | 36,420,000 | |
پژو پارس LX یورو 4 | 40,500,000 | --- | |
پژو پارس LX یورو 4 . 2 ایربگ . داشبورد جدید | 42,900,000 | 36,070,000 | |
پژو پارس ELX . موتور XUM | 43,900,000 | 39,995,000 | |
پژو پارس ELX . موتور 1.8 | 48,800,000 | --- | |
پژو 206 . تیپ 2 | 36,700,000 | --- | |
پژو 206 . تیپ 5 | 37,200,000 | 34,114,000 | |
پژو 206 صندوقدار . V8 دو ایربگ | 37,600,000 | 34,649,000 | |
رانا EL . TU5 | ناموجود | ناموجود | |
رانا LX . TU5 | 32,800,000 | 32,031,000 | |
رنو تندر E2 | 38,700,000 | 36,151,000 | |
رنو تندر اتوماتیک E2 | 46,400,000 | 45,970,000 | |
وانت دیزل - فوتون | 107,000,000 | 91,000,000 | |
سوزوکی ویتارا دنده ای کلاس 8 | 130,000,000 | 127,750,000 | |
سوزوکی ویتارا اتومات کلاس 8 | 141,000,000 | 133,920,000 | |
دنا - 1.7 لیتری EF7 | --- | --- | |
دنا - 2.0 لیتری XUM | --- | --- | |
سایپا |
|||
نام خودرو | قیمت بازار ( تومان ) | قیمت کارخانه ( تومان ) | |
پراید 151 SE | 18,000,000 | --- | |
پراید 151 TL | 17,400,000 | 17,169,000 | |
پراید 151 SL | 16,200,000 | 15,919,000 | |
پراید 132 TL | --- | --- | |
پراید 132 TL پایه گازسوز | 21,100,000 | 18,300,000 | |
پراید 132 SE | 19,800,000 | 18,900,000 | |
پراید 132 LE | 18,900,000 | --- | |
پراید 132 EX | 19,400,000 | --- | |
پراید 132 EX پایه گازسوز | 21,500,000 | --- | |
پراید 132 SX | 18,400,000 | 20,208,000 | |
پراید 132 SL | 16,600,000 | 19,685,000 | |
پراید 132 SL پایه گازسوز | 19,200,000 | 21,180,000 | |
پراید 141 EX | 18,300,000 | --- | |
پراید 141 SL | --- | 18,791,000 | |
پراید 141 SX | 17,200,000 | 19,316,000 | |
پراید 141 SE | 18,700,000 | --- | |
پراید 111 SE | 21,300,000 | 19,429,000 | |
پراید 111 EX | 21,000,000 | --- | |
پراید 111 LE | 19,700,000 | --- | |
پراید 111 SX | 19,200,000 | 20,440,000 | |
پراید 111 SL | 18,500,000 | 19,900,000 | |
پراید SL 131 | 18,000,000 | 19,595,000 | |
پراید SL 131 گازسوز | 19,600,000 | 21,090,000 | |
پراید SX 131 | 19,200,000 | 20,122,000 | |
پراید SE 131 | 19,600,000 | 18,868,000 | |
پراید SE 131 گازسوز | 22,100,000 | 20,368,000 | |
پراید LE 131 | 18,900,000 | --- | |
پراید LE 131 گازسوز | 21,500,000 | 19,425,000 | |
پراید EX 131 | 19,500,000 | --- | |
پراید EX 131 گازسوز | 21,100,000 | 19,918,000 | |
پراید TL 131 | 19,200,000 | --- | |
پراید TL 131 گازسوز | 20,500,000 | 19,875,000 | |
تیبا EX یورو 4 | 25,000,000 | --- | |
تیبا LX یورو 4 | ناموجود | --- | |
تیبا SX یورو 4 | 23,900,000 | 24,183,000 | |
تیبا SX یورو 4 . دوگانه سوز | 26,000,000 | --- | |
تیبا هاچ بک SX | ناموجود | --- | |
وانت زامیاد 24 | 25,900,000 | 23,540,000 | |
وانت زامیاد 24 گازسوز | 27,500,000 | 25,390,000 | |
وانت زامیاد 24 دیزل | 28,800,000 | 27,960,000 | |
وانت شوکا | ناموجود | 25,870,000 | |
وانت شوکا گازسوز | ناموجود | 26,420,000 | |
زوتی . اس 300 | 75,400,000 | 72,650,000 | |
برلیانس - V5 | ناموجود | 90,600,000 | |
پارس خودرو |
|||
نام خودرو | قیمت بازار ( تومان ) | قیمت کارخانه ( تومان ) | |
کولیوس تیپ 1 | 153,000,000 | 155,610,000 | |
کولیوس تیپ 2 | 162,000,000 | 165,800,000 | |
مورانو 2012 | 229,000,000 | ناموجود | |
نیسان تینا HIGH | 155,000,000 | 138,370,000 | |
نیسان قشقایی HIGH | 133,000,000 | --- | |
ماکسیما . مولتی مدیا | ناموجود | ناموجود | |
مگان 2000 تیپ 1 | 107,000,000 | 76,779,000 | |
مگان 2000 تیپ 2 | 113,000,000 | --- | |
مگان 2000 دنده ای | ناموجود | --- | |
مگان 1600 تیپ 2 | 79,000,000 | 64,966,000 | |
رنو تندر E1 | ناموجود | --- | |
رنو تندر E2 | 39,200,000 | 36,147,000 | |
رنو پارس تندر | 41,200,000 | 38,184,000 | |
پیکاپ تک کابین | 86,000,000 | 72,829,000 | |
پیکاپ دو کابین DX یورو 4 | 99,000,000 | 86,662,000 | |
پیکاپ ریچ دوکابین دو دف | 71,500,000 | 65,277,000 | |
|
|||
کرمان خودرو |
|||
نام خودرو | قیمت بازار ( تومان ) | قیمت کارخانه ( تومان ) | |
لیفان 620 موتور 1.8 | 46,200,000 | 44,200,000 | |
جک توجوی هاچ بک J3 | 37,000,000 | 33,990,000 | |
جک توجوی صندوقدار J3 | ناموجود | 35,560,000 | |
جک J5 | 51,000,000 | 47,500,000 | |
جک J5 اتوماتیک | 61,100,000 | 57,900,000 | |
لیفان X60 | 64,600,000 | 60,600,000 | |
لوبو | ناموجود | --- | |
گروه جنگ نرم سريال هفت سنگ به نويسندگي! و كارگرداني عليرضا بذرافشان كه اين شبها بعد از افطار روي آنتن شبكه سوم سيما ميرود، يك كپي ناقص از يك سريال آمريكايي به نام خانواده مدرن است. هر چند كه اين سريال به لحاظ محتويات طنزي كه در خود دارد تا كنون توانسته طرفداراني را براي خود جمع كند و هرچند كه از نظر محتواي معنوي مرتبط با ماه مبارك رمضان تهي است، اما به دليل شدت كپيبرداري آن از صحنهها و فريمهاي سريال آمريكايي خانواده مدرن، مورد توجه رسانههاي غربي قرار گرفته است.
در ادامه تعدادي از اخبار رسانههاي خارجي درباره اين سريال را ميبينيد.
يك وبسايتي كه اخبار بازيگران همجنسباز را پوشش ميدهد با تيتر «تلويزيون ايران سريال خانواده مدرن را بدون شخصيتهاي همجنسبازش بازسازي كرد» آورده است: سريال ايراني كمدي هفت سنگ بازسازي تقريبا كاملي از سريال آمريكايي خانواده مدرن و البته بدون شخصيتهاي همجنسباز و رفتارهاي بيپرده آنان است.
جادو از جمله مقولههایی است که در مردمشناسی بسیار مورد توجه دانشمندان بوده است و در جهت تبیین و تفسیر آن در جوامع مختلف انسانی مطالعات بسیاری صورت گرفته است. به نظر دانشمندان حوزههای مردمشناسی، قومشناسی و فولکلور، جادو آن نیرو و قدرتی است که با استفاده از روشهای رازآمیز و به کمک نیروهای ماوراءالطبیعه برای نفوذ یا تغییر وقایع هستی به کار برده میشود. در ایران، «از ما بهتران» هستند که میتوانند به بدن ما وارد شوند و باید آنها را از خود راند.
معصومه ابراهیمی - پژوهشگر مردمشناسی - در گفتو گو با ایسنا، در اینباره اظهار کرد: به طور کلی هر عملیات جادویی در بستری از مناسک و آیینهای رازآمیز و با بهرهگیری از نمادها و اوراد و دعا و رفتارهای خاص صورت میگیرد. جادو جزو پدیدههای فرهنگی بسیار کهن است که با دین و اسطوره، زبان، ادبیات و مهمتر از همه با درمانگری و پزشکی ارتباط تنگاتنگ دارد.
این پژوهشگر بیان کرد: در شیوه پندار غیر اثباتی و فارغ از جریان علت و معلولی، که «لوسین لوی برول» آن را شیوهی پیش- منطقی مینامد، نظامی از قوانین فکری حکمفرماست که با نظام عقلانیت کنونی متفاوت است و به شدت پدیدههایی مانند جادو را در خود میپرورد.
او بیان کرد: برخی از قوانین فکری که موجد جادوست، عبارتاند از قانون «سرایت» و قانون «همانندی»، که نظام تفکر جادویی را معنا میبخشد. برخی از نشانههای جادوی سرایت و همانندی را امروزه در مراسم و مناسک جنزدایی و دورکردن نیروهای خبیث در مناطق مختلف ایران باز مییابیم «پرخوانی» و مراسم «زار» از این جملهاند.
این استادیار دانشگاه اضافه کرد: جادو-پزشکانی که این مراسم را اجرا میکنند پیشینهای کهن در فرهنگ ایران دارند و با نامهای متعددی مانند «پریخوان»، «بابازار» و «مامازار» و «جنگیر» یا «بهرهدار» شناخته میشوند. آنها جادو-پزشکانی هستند که میدانند کدام دسته از «از مابهتران» به کالبد آدمی درآمدهاند و برای بیرون راندن آنها عملیات پیچیدهی جادویی را اجرا میکنند.
ابراهیمی همچنین گفت: باور به وجود دیوها و شیاطین از باورهای کهن همهی جوامع بشری است که مردمشناسان خاستگاه آن را «آنیمیسم» و اسطورههای متحول شده میدانند و آن را ردپایی مهم در مطالعهی شیوهی مردمان پیشین در نظر میگیرند. من در «کتاب دیوشناسی ایرانی» تلاش کردهام با مطالعهی مردمشناختی فرهنگهای شهری و روستایی پدیدهی دیوپنداری، خویشکاریهای دیوها و ارتباط آنها را با آیینها، مناسک و اعمال جادویی را پیگیری کنم. در این کتاب بیشتر دیوها و هیولاهای وهمی و حوزهی عملکرد جادویی آنها معرفی شدهاست. این باورها در ایران تا چندی پیش بسیار فراگیر بود ولی از چند دههی قبل به این سو کمتر شده یا به اشکال نوین و در کسوت پدیدههای دیگر امتداد یافته است.
این پژوهشگر فولکلوریست بیان کرد: به هر حال، شکل سنتیتر باور به حلول یا پیکرگردانی دیوها و شیاطین در برخی مناسک محلی بارزتر است. از جمله آیین بادزدایی در جنوب ایران که عملیاتی جادویی برای بیرون راندن باد (به عنوان گونهای از دیو ها و جنهای شرور) از کالبد کسانی است که «مرکوب» یا «مسخر» نامیده شده و برای درمان آنها اعمال جادویی متنوعی اجرا میشود.
او اضافه کرد: دیوها و شیاطین از راههای مختلفی کالبد آدمی را تسخیر میکنند. اما نقطهی اشتراک همهی آنها این است که از ما بهتران معمولاً به صورت نامرئی و عمدتاً به صورت باد یا هوا در میآیند و در یک لحظه به داخل کالبد انسان حلول میکنند. از اینرو در بسیاری از نقاط ایران و سرزمینهای اطراف به تسخیر کالبد آدمی توسط از ما بهتران «باد زدگی» و تسخیرشدگان را «اهل هوا» میگویند.
ابراهیمی همچنین بیان کرد: اگرچه جادو-پزشکان با روشهای درمانی جادویی جنبادهای شرور کالبد آدمی را رام یا به اصطلاح «صاف» میکنند اما کسی که یکبار توسط جنها و شیاطین تسخیر شده باشد تا آخر عمر میانجی و واسطه (مدیوم) میان جنها و آدمیزادگان قرار میگیرد. از اینرو به افراد تسخیر شده «اهل هوا» میگویند. دیوها و شیاطین به محض ورود به کالبد آدمی ارتباط او را با جامعه مختل میکنند. افراد جنزده (پریزده) یا تسخیرشده رفتار هیستریک پیدا میکنند. حالت غش و صرع به آنها دست میدهد و رفتارهای نابههنجار انجام میدهند و گاهی حتی برخی از اعضای بدن فرد فلج میشود. البته ممکن است آرام و بیحرکت هم بماند و ساعتها به گوشهای خیره شود یا همچون دیوانگان فریاد بکشد و لباس از تن بدرد و به خود یا دیگران آسیب برساند. در جنوب ایران به فرد تسخیرشده «هوایی» میگویند.
او اظهار کرد: در میان اهالی جنوب ایران، بویژه ساکنان استانهایی مانند سیستان و بلوچستان، هرمزگان و بوشهر، «بادزدگی» یا «هوایی شدن» پدیدهی شناختهشدهای است و برای درمان آن هم مراسم ویژهای با حضور درمانگران محلی که نقش جادو-پزشکان را ایفا میکنند، برگزار میشود. به مراسم درمان بادزدگی یا رام و مطیع کردن جنهای درون کالبد انسانها «زار» میگویند. زار نام یکی از شرورترین جنهایی است که به شکل باد یا هوا کالبد آدمی را تسخیر میکند.
این پژوهشگر بیان کرد: جادو-پزشکان همچون جادوگران ماهری هستند که به علت برخورداری از قدرتهای جادویی یا به سبب تمرین و ممارست بر تواناییهای غیر معمول، توانایی برقراری ارتباط با جهان از ما بهتران را کسب کردهاند. آنها میان جهان انسانی و جهان فراانسانی نقش واسطهای دارند.
او ادامه داد: از جمله شناختهشدهترین جادو-پزشکان به باباها یا ماماهای جنوب ایران میتوان اشاره کرد که در درمان بادزدگی، رام و بیرون راندن جنهای درون کالبد آدمی فعالیت میکنند. باباها و ماماهای جنوب معمولاً سیاهپوستان دورگهای هستند که براساس تخصصشان در بیرون راندن جنهای مختلف نامگذاری میشوند. مثلاً «بابانوبان» جادو-پزشکی است که در زمینهی جن «نوبان» تخصص دارد.
او ادامه داد: بابازار یا مامازار ها نیز درمانگران کسانی هستند که کالبدشان توسط «زار» تسخیر شده است. حرفهی «بابایی» و «مامایی» توارثی است و از پدر و مادر به فرزندان منتقل میشود. اصولاً جادو-پزشکان در هر سرزمینی از پایگاه اجتماعی والایی برخوردارند و مورد احترام و تقدس مردم قرار میگیرند.
این پژوهشگر مردمشناسی همچنین بیان کرد: شیوهی درمان همهی جادوپزشکان در چند اصل با هم مشترک است؛ مانند استفاده از موسیقی ممتد و یکنواخت (شامل طبلکوبی، ذِکرخوانی، آوازخوانی)، قربانی کردن حیوانات، برپایی سفرههای غذا که در آن خوراکیهای مخصوص قرار دارد، کتک زدن و یا سوزندان فرد جنزده، سوزندان بخورها و گیاهان خوشبو و رماننده مانند اسپند، یا دود کردن گیاهان بدبو یا مدفوع، خوراندن برخی داروها به بیماران جنزده که در آنها حالت توهم پدید میآورد، رقصهای یکنواخت، روغنمالی یا عطرآگین کردن بدن بیمار جنزده و افروختن آتش تا چند شبانهروز.
ابراهیمی اظهار کرد: اگر از ما بهتران کالبد انسانی را تسخیر کنند، رابطهای متقابل میان آنها و انسان پدید میآید. یعنی آنچه بر جسم و روان آدمی بگذرد بر از ما بهتران نیز تأثیر میگذارد. بر اساس همین قانون جادویی سرایت کاهنان و جادوپزشکان گاه با کتک زدن و سوزندان فرد جنزده به جن درون او صدمه میزنند تا جن کالبد را رها کند و از آن خارج شود.
این مدرس دانشگاه گفت: کاهنان و جادو-پزشکان برای برقراری رابطه با جنها معمولاً در «مراقبه» و «چلهنشینی» به سر میبرند. صرفاً با پشت سر گذاردن دورههای طولانیمدت تزکیة نفس و روشهای آرامش روح و روان است که جادوپزشک توانایی مافوق بشری پیدا میکند و به تسخیر از ما بهتران دست میزند. به غیر از جادو-پزشکان، حتی مردم معمولی نیز بر این باورند که اگر در چله بنشینند یا به مجالس طولانیمدت ذکر و دعاخوانی بروند، میتوانند ارواح و از ما بهتران را نزد خود احضار کنند و آنچه را میخواهند از آنها بگیرند.
او ادامه داد: در جنوب ایران باباها و ماماها با لباسهای یکسره سفید و چوب خیزرانی در دست شناخته میشوند. معمولاً به دستور بابا و ماما در تمام محله طبل کوبیده میشود و آن نشانهی این است که جنبادی کسی را تسخیر کرده است و برای درمان آن قرار است مراسم زار برپا شود. محلیها اصطلاحاً اجرای مراسم زار را «بازی» میگویند.
این پژوهشگر گفت: با شنیدن صدای طبل همه به سمت محل اجرای مراسم میشتابند. برخی افراد نیز لباس سفید به تن دارند. آنها «اهل هوا» هستند؛ یعنی کسانی که با درمان بابا و ماما بهبود یافتهاند. جن درون آنها یا از کالبدشان خارج شده یا رام و بیآزار شده است. اگرچه آنها بهبودی یافتهاند اما در همهی عمر ملزم به رعایت برخی قوانین و شرایط هستند. از جمله پوشیدن لباسهای یکسره سفید و پاکیزه، شستشو و عطرآگین کردن بدن، دست نزدن به مردار، دست نزدن به ناپاکیهایی مانند نجاست، نیاشامیدن مسکرات و از همه مهمتر شرکت کردن در مراسم و «بازیهایی» که برای افراد جنزده برگزار میشود.
ابراهیمی بیان کرد: اگر اهل هوا شایستها و ناشایستها را رعایت نکنند مجدداً گرفتار و مسخّر جنبادها میشوند. از اینرو به غیر از مردم عادی، اهل هوا نیز در اجرای مراسم زار شرکت میکنند. باباها و ماماها هم در چند مرحله به اجرای مراسم میپردازند. معمولاً در مرحلهی اول بیمار در حجاب و پرده نگهداشته میشود.
او افزود: بابازار و یا مامازار به بدن بیمار ضمادی تهیه شده از هفت گیاه بیخار و خاک هفت گذرگاه میمالد و با چوب خیزران به بدن بیمار ضربه میزند و آن را متبرک میکند. عصا و چوب خیزران در تمام مراحل اجرای مراسم در دست بابازار یا مامازار است. پس از آن انگشت شست پای بیمار با ریسمانی از موی بز بسته میشود تا قدرت جنباد کم شود. سپس با تشدید محرکهای حسی از طریق حالت خلسه و موسیقی و رقص، کف زدن و دود کردن کندر و اسفند و آوازخوانی، او را به مرحلهای از خلسه میرسانند که از خود بیخود میشود.
این پژوهشگر همچنین گفت: در این مرحله بابازار یا مامازار با جن درون فرد رابطه برقرار میکنند و از او میخواهد که از پیکر آن فرد بیرون بیاید. معمولاً جنبادها خواستههای ریز و درشتی دارند و تا خواستههای آنها انجام نشود «مرکب» خود را ترک نمیکنند. جنبادها معمولاً خوراکی میخواهند. از اینرو در طول مراسم درمان سفرهای گسترده میشود و خوراکیهایی چون خرما و خون حیوان قربانی که معمولاً بز است در آن قرار داده میشود و در سفرهی گلهای رنگارنگ، میوههای تازه، میوهی درخت کنار، شیرینی و تخممرغ میگذارند.
او افزود: ممکن است جنباد به بابا یا ماما بفهماند که قطعهای طلا یا جواهر یا حتی عصای خیزران میخواهد. به هرحال جادوپزشک، پس از برآوردن خواستههای جنباد، با اعمال خاصی او را تسخیر میکند. پس از اجرای مراسم بیمار هویت جدیدی کسب میکند و به حلقةی «اهل هوا» میپیوند و رعایت برخی شایستها و ناشایستها بر او واجب میشود. مراحل سهگانةی درمان بیمار نوعی «مراسم گذار» را یادآوری میکند که برخی مردمشناسان همچون «ونجنپ» به آن پرداختهاند.
در این رستوران که نورپردازی آن شرایط ویژه ای دارد تنها ۱۲ صندلی برای پذیرایی وجود دارد و صورتحساب غذا برای هر نفر نیز بیش از دو هزار دلار (نزدیک به ۷ میلیون تومان) خواهد بود.
۲۷ نفر در این رستوران کار می کنند و صرف یک وعده غذایی در آن با پیش غذا و البته دسر و نوشیدنی بیش از دو ساعت و نیم زمان می برد.
گرانترین رستوران جهان در اسپانیا
گرانترین رستوران جهان در اسپانیا
يک روزنامه ايراني حاشيههاي تماشاي بازي تيم ملي فوتبال ايران با نيجريه در چارچوب رقابتهاي جام جهاني 2014 از سوي هيات مذاکرهکننده هستهاي ايران در وين را روايت کرده است. |
![]() |
روزنامه دنياي اقتصاد نوشت: بازي اول ايران در جام جهاني مقابل نيجريه اين فرصت را فراهم کرد تا اعضاي تيم هستهاي و همچنين خبرنگاراني که به همراه وزير امور خارجه براي گفتوگوهاي هستهاي به وين سفر کرده بودند، در دفتر نمايندگي ايران به تماشاي فوتبال بنشينند.
مسئول ديپلماسي رسانهاي وزارت خارجه از طريق ايميل، هماهنگيهاي لازم براي حضور خبرنگاران را فراهم کرده بود. ساعت 9 به وقت وين (23:30 به وقت تهران)، اعضاي تيم هستهاي از جمله محمدجواد ظريف، عباس عراقچي و مجيد تختروانچي و ديگر افراد تيم مذاکره و همچنين خبرنگاران و عکاسان در اتاق مخصوص نمايندگي که گنجايش 50 نفر را داشت، بازي را با آب و تابهاي مخصوص ايراني به تماشا نشستند. اگرچه حس و حال بازي و مصادف شدن آن با مذاکرات هستهاي موجب شده بود تا هيجان و شور ايراني دوچندان شود اما اين مساله باعث نشد که ظريف، آرامش هميشگي خود را از دست بدهد. هر چند هرازگاهي با خنده و گپ و گفت با همکاران خود، موجب برانگيختن هيجان ديگر افراد ميشد. در مقابل اما شور و هيجان مضاعف مجيد تختروانچي، مذاکرهکننده ارشد ايران موجب شده بود با هر افت و خيز در بازي شاهد واکنشهاي متفاوت او در قامت يک ديپلمات باشيم که اين هيجان، هر از گاهي به عباس عراقچي ديگر عضو بلندپايه تيم هستهاي نيز انتقال پيدا ميکرد. حضور نداشتن دکتر جمشيد ممتاز حقوقدان برجسته کشور با وجود حضور همه افراد تيم هستهاي در سالن نيز در نوع خود جالب بود. اعضاي دفتر نمايندگي ايران در وين که واقع در خيابان يورگاسه در منطقه 3 وين و بالاتر از رود بزرگ دانوب بود، با آجيل و آبميوه از حاضرين پذيرايي ميکردند. يکي از نمايندگان دفتر با ديگر همکاران خود بر سر نتيجه در حال بحث بود و ميگفت اگر ايران بازي را ببرد، به همه شام خواهد داد. اگرچه نتيجه مساوي صفر - صفر باعث شد بهرغم کسب يک امتياز ارزشمند از بازي اول و مقابل تيم نيجريه، همگي خوشحال باشند اما خبرنگاران شام را از دست دادند و مجبور شدند پس از پايان بازي به فکر تهيه شام خود باشند. ظريف در پايان بازي گفت که اين بازي اگرچه مساوي تمام شد اما براي ما حکم برد - برد را داشت. در پايان هم ماشينهاي مستقر در ورودي دفتر ايران، خبرنگاران را به هتلهاي خود برگرداندند. |
خانم الف پایپ را برمیدارد و شروع به شیشه کشیدن میکند. رو به من عذر میخواهد که «اگه نکشم شب نمیتونم بیدار بمونم. هر شب میکشم بعد بیرون میرم. یک بار که نکشیده بودم خوابم برد و صبح وسط بیابون بیدار شدم با لباسهای پاره و پوره ...»
میخواهم یک خانم قابل اعتماد را معرفی کنند، یک شب تا صبح همراهم باشد برای سر زدن به پاتوقهای زنان کارتنخواب. خانم الف را معرفی میکنند. قرارمان ساعت 12 شب حوالی دروازه غار. مانتوی مشکی پوشیده. سبزهرو است با تهلهجه جنوبی. شال رنگی به سر دارد با آرایشی نهچندان غلیظ. چشمهای مشکی ریز، ابروهایی کمپشت و بینی گوشتی. قرار است او راوی داستان ما و راهنمایمان باشد. میآید مینشیند روی صندلی و تندتند حرف میزند که «باید بریم ستارخان، اتوبان ستاری، پارک شوش، پشت ترمینال جنوب و ...» تند و تند حرف میزند. جنگزده که شدهاند آن سالهای جنگ به تهران آمدهاند. سه شماره موبایل میدهد. شمارههای خودش و بهار دخترش. قرار میگذاریم هشت شب از در خانهشان سوارش کنیم، من و او به پاتوقها برویم و راننده منتظرمان بماند. یکی از همکاران آقایمان با من همراه میشود. کمی دلشوره دارم. هر چه به هشت شب نزدیک میشویم دلشورهام بیشتر میشود از آنچه قرار است اتفاق بیفتد.
50 هزار تومان میگیرد تا با ما همراه شود. خانهاش اتاقی هشت متری است در حیاطی شبیه حیاط خانه قمرخانم در کوچه پسکوچههای دروازه غار. به زحمت پیدا میکنیم. ابوالفضل پسرکی سه ساله در را باز میکند. با موهای بور پشتبلند. خاله و دایی صدایمان میکند و به خانم الف میگوید عمه. از هشت تا 10 شب منتظر میمانیم تا هوا تاریک شود و زنان کارتنخواب بیواهمه گشتهای جمعآوری به پاتوقهایشان بیایند. با آبخوردن و تخمه از ما پذیرایی میکند؛ تنها چیزهایی که دارد. پایپ و جلدهای نوشمک خالی توجهم را جلب میکند. جلد نوشمک را برمیدارد. وسط جلد نوشمک را سوراخ کرده و لوله پایپ را کرده تو. کنار دستش نعلبکی است با دستمالکاغذیهای خیس.
در میزنند و دختر خانم الف «بهار» و دوستش «مرضیه» میآیند داخل. هر دو زیبا هستند و جوان. ابوالفضل با خانم الف صمیمی است. خانم الف برایش تخمه مغز میکند. ابوالفضل میگوید: «عمه چرا دیشب در را باز نکردی اومدم شببخیر بگم؟» خانم الف میگوید: «شبها که ما نیستیم ابوالفضل میاد شببخیر بگه میگیم ما خواب بودیم.» بعد اشاره میکند به ابوالفضل و میگوید: «مادرش ایدز داشته مرده، بهش گفتن بیمارستانه. پدرش هم دزده، شبا میره سرقت. خلافش سنگینه. سرقت مسلحانه و انبار خالیکردن و اینا.» نگاهم میافتد روی تبلت دست بهار. کمی مینشینند و میروند. موبایلهایشان دائما زنگ میخورد. از خانم الف درباره بهار و مرضیه میپرسم. میگوید: «مرضیه دوست بهار 21 سالشه. هشت ماهیه بچهاش به دنیا اومده اما پدرش فراریه. دخترم بهار دوبار شوور کرده. شوور دومیش زندونه به جرم حمل مواد مخدر. الان یه سال پاکی داره. سه تا بچه داره. اولی پیش شوور اولشه، دومی رو شوور دومش فروخت، سومی رو هم دادیم بهزیستی.» دو پک میزند. بعد پایپ را با دستمالکاغذیها خنک میکند و از نو.
ساعت از 10 میگذرد و میرویم برای شام تا خیابانها باز هم خلوتتر شود. در را قفل میکند و کلید را میگذارد برای دخترش توی جاکفشی. میرویم سمت ماشین و چند دقیقهای غیب میشود. وقتی میآید با تخمه و نوشمک و بستنی میآید. میگوید: «بیتنقلات نمیگذره». ضبط را که روشن میکنیم خوشحال میشود. راه میافتیم. زنان و مردان گروهگروه در خیابان مولوی مشغول پهن کردن رختخوابهایشان هستند؛ کنار پیادهرو خیابان اصلی. خانم الف میگوید: «معمولا هر کدوم از زنها با یک گروه سه چهار نفره مردان همراه میشه یا دو تا دو تا. تک نمیافتن. اینطوری اگر گشت بیاد، میگن زن و شووریم و آدرس یه خونه را هم حفظ میکنن که بدن تا در برن.» میپرسم: «چی میل دارین؟» میگوید: «من فقط اروندکنار و البرز و هانی میرم.» مسیر دروازه غار تا ولیعصر را بالا میرویم تا به رستوران برسیم. تلویزیون رستوران ویژهبرنامه جامجهانی دارد. اطلاعات خانم الف از فوتبال دقیق است و بهروز: «قرعهمون خوب افتاده فقط آرژانتینش سخته. دیدین برنامه 90 نشون داد تیم جوانان 20 میلیون پول قلیونش را نداده است؟ من نمیدونم اینا چه ورزشکارایین که انقدر قلیون میکشن.» شام چلو جوجهای به قیمت 70 هزار تومن سفارش میدهد ولی نصف غذایش را نمیخورد. ظرف میگیریم که ببرد خانه. میگوید: «شبها تا صبح بیدارم گرسنهام میشود. شبهایی هم که ستارخان میروم از سوپرمارکت شبانهروزی کنار پمپ بنزین، ساندویچ و کلاپ میخرم».
راه میافتیم ... میپرسم چطور میروی ستارخان؟ توضیح میدهد: «هر شب حدودای 12 سوار بیآرتی خاوران به آزادی میشم، بعد از اونجا میرم ستارخان.» پاتوقش آنجاست. از پشت سرم صدای چلیکچلیک پایپ خانم الف میآید. از توی آینه عقب را نگاه میکنم. دارد شیشه میکشد. «خیلی از کارتنخوابها شب رو تو همین اتوبوسهای خاوران - آزادی صبح میکنن.»
در ستارخان هنوز خبری نیست. راهی اتوبان ستاری میشویم. به گلفروشهای زن و دختر اشاره میکند و میگوید: «اینها کارشون پوشش برا کارای دیگهست.» میگوید: «جنگل و پارک حاشیه اتوبان ستاری پاتوق موادفروشای زن و مرد است.» با چراغ قوه میزنیم به دل محدوده درختکاریشده حاشیه اتوبان اما خبری نیست. زنی آنسوتر میدود و از دید پنهان میشود. میگوید: «حتما ماموربازار شده. من خیلی شبا میام اینجا برا تهیه مواد.» گشت نیروی انتظامی را که میبینیم، میگوید: «گفتم چرا اینقدر خلوته. ماموربازاره.» میرویم سمت تختطاووس و فاطمی. هنوز خبری نیست. پارک ساعی هم خبری نیست. زیر پل کریمخان میرویم. ساعت نزدیکیهای 2 است. دخترکی خوشپوش و جوان از ماشینی پیاده میشود و سوار ماشینی دیگر میشود. مقصد بعدیمان پارک مشرف به اتوبان شیخ فضلالله در همت است؛ بالای تپه. دوستم میگوید: «اینجا همان جایی است که علی سنتوری را فیلمبرداری کردهاند.» اینجا پاکسازی شده است؛ این را نگهبان بوستان میگوید.
خانم الف را صدا میکنم که چهکار کنیم؟ کجا برویم؟ جواب نمیدهد. رو برمیگردانم. خوابش برده. حوالی فلسطین که میرسیم بیدار میشود. زنگ میزند 118 میگوید: «شماره ستارخان را میخوام، نه ببخشید داروخانه ... در ستارخان رو.» بعد به داروخانه زنگ میزند. جواب نمیدهند. میپرسم برای چی؟ میگوید: «آمار بگیرم چه خبر بوده. جواب نمیدن.»
میرویم سمت شوش. در پارک محلهای شوش زن جوانی با پسر و پیرمردی نشستهاند. از چهرهشان مشخص است که اعتیاد دارند. ساعت چهار صبح است. وقتی میپرسم «کارتونخوابید؟» به انکار میگویند: «نه ما خانهمان همینجاست. اومدیم اینجا هوایی بخوریم. کارتنخوابها دور میدان مینشینن.» تمام نیمکتهای پارک و ایستگاه تاکسی پر از کارتنخوابهای خواب است. میرویم سمت میدان. زن موهایش بور است که ریشه سیاهش درآمده. مانتو تنش است و شال سنتی به سر دارد. روی سکوی دور میدان شوش نشسته به همراه دو مرد. کمی آنسوتر ردیف آدمها تا میانه خیابان نشستهاند مواد میکشند. انگار که دارند آب میخورند یا ساندویچ؛ بیهیچ ترسی.
- شما کارتنخوابید؟
- من بچه دارم. خونه دارم الحمدلله. من شوور دارم. کارم تو خونه است. پرستارم. یک بدبخت بیچاره را نگهداری میکنم. منیژه کوچیکم؛ کنیز شمام 40 سالمه.
تعداد صفحات : 141